۱۳۹۱ فروردین ۱۷, پنجشنبه

در جواب تحلیل اشکبوس طالبی در مورد استاد بهمن بیگی

Ashkbous Talebi
آقای بهمن بیگی وسیستم آموزش عشایری بر اساس یک ضرورت تاریخی و نیاز جامعه ایرانی آن زمان به وجود آمد. و باید هم از ایل قشقایی شروع میشد نه از شاهسون یا بلوچستان.چرا که ایل قشقایی با آن پشتوانه تاریخی . سیستم پیچیده اجتماعی و رهبری و توانایی های جنگاوری و اقتصاد خود کفا و خود گردان / بزرگترین مانع برنامه های ایران به اصطلاح مدرن بود وباید تکلیف آن روشن میشد. شاه / آمریکایی هاو از همه بیشتر انگلیسیها به دنبال تعیین تکلیف با قشقایی ها بودند. وراههای متفاوتی را نیز آزمودند. / درکیری مسلحانه. بمباران ایلات در کوج بهاره/دستگیری و اعدام رهبران ایل/ استخدام خان های درجه 2 به عنوان مشاور دستگاه ها و خرید آنها به عنوان ساواکی/ استخدام فرماندهان چریکهای ایلی وابسته به ژاندارمری ( بخوانید سپاه پاسداران عشایر)و حتی تخته قاپو کردن ایل. ..... اما هیچ کدام نتیجه بخش نبود تا بالاخره با صلاحدید مشاوران آمریکایی اصل 4 ترومن راه دراز استحاله فرهنگی (aculturalizationدر برنامه قرار گرفت و ]قای بهمن بیگی کسی بود که همه به دنبالش می گشتند هم شاه هم انگلیس هم آمریکا هم ایل قشقایی و ایشان با حمایت تمامی این فاکتورها و کنسرسیوم نفت وارتش و ژاندارمری و حتی خانهای ساواکی/ او با هوشمندی و کاردانی تمام این پروژه را پیش برد و در نهایت همه نیرو های درگیر در این برنامه /برنده از آب در آمدند و حتی خود بهمن بیگی به چنان شکوه وعزت و عظمت رسید که دستگاه عریض و طویل صولت الدوله و پسرانش ناصر خان و خسرو خان به خواب هم نمی دیدند. و دیدیم که بهمن بیگی با چه عزت و احترامی دار فانی را وداع گفت و دیگران چگونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟. دوستان از بهمن بیگی قهرمان نسازید . او نه امام زاده بود ونه قهرمان . انسانی مدرن / با هوش / مدارا گر و آینده بین. او کاری را که تاریخ به او محول کرده بود به درستی انجام داد. خودش کیفور شد و به دیگران هم کیف داد . شماها اگر می خواهید خوشنام وراحت بمیرید فقط کاری را که مسول آن هستید به درستی و مدارا انجام دهید و از کیسه جلیفه نخورید . قشقایی بودن امروز به کلفتی رگهای گردن و درازی برنو و خوش تاختی اسب کهر نیست . قشقایی بودن امروز بیش از همیشه به ایرانی بودن و بیشتر از آن به جهانی بودن و بیشتر از همه به آزاد منش بودن ماست . در احترام عمیق ما به مادر و خواهرمان به عنوان انسان های مساویحقوق با خودمان. . احترام وقبول فارسها / بلوچ ها/ کرد ها /عرب ها مسلمانها/ بی دین ها/ بهایی ها/عیسویها/ کلیمیها/و ها .ها. ی دیگر به عنوان انسان های مساوی با حقوق و ارزش های مساوی و بدون هیچ وهیچ و هیچ امتیاز ویژه...................... شاد و سر سبزو سر براه باشید
February 24 at 11:16am · Like · 2
Amir Khosro Qashqai استاد طالبی تحلیل بسیار سنجیده وجالبی بود....درواقع به اینگونه تحلیلها در زمینه های مختلف نیاز داریم تا قدری بتوانیم ان کلاف سردرگم مسایل مختلف قشقایی را باز کرده و گامی رو به جلو برداریم...ساق اول قشقایی
February 24 at 11:26am · Unlike · 2

جناب اشکبوس عزیز:
شما در تحلیلتان طوری سخن رانده اید که انگار آقای بهمن بیگی از خود هیچ اراده وهدفی نداشته وصرفا ضرورت تاریخی و عواملی چون (امریکا و انگلیس و شاه و خوانین ساواکی وکنسرسیوم نفتی و اصل 4 ترومن و.....) از اپتدا در به در بدنبال ایشان بوده تا وادارش کند چنین کار خیری (رهانیدن عشایراز جهل و بیسوادی) را به او واگذار نماید.
شما بهتر از من میدانید که عوامل فوق خوب میدانستند که هرچه عموم مردم بطور عام و عشایر بطور خاص در جهل بمانند بهتر مورد سواستفاده آنها قرار خواهند گرفت لذا برای باسواد نمودن این قشر هرگز در تب و تاب نبودند.
2- گویا تنها مانعی که سر راه مدرنیته ایران فرار داشته (فشفاییها) بوده اند. باز شما خوب میدانید که اگرچه قشقاییها در طول جنگ جهانی در مقابل استعمار انگلیس جانانه ایستادند و از استفلال وطن دفاع نمودند اما هیچوفت ارتش منظم و تشکیلات منسجمی نداشتند که عومل یاد شده از ترس آنها بخود بلرزند. علاوه بر آن رهبران قشقایی زندانی و تبعید شده بودند و اموالشان هم یا مصادره شده بود ویا مشمول اصلاحات ارضی شده بود بنابراین قدرت فوق العاده ای نداشتند که نیاز به اینهمه تدارکات از جانب عوامل فوق باشد.
بدیهی لست که تکلیف ایران (مدرن) صرفا با تعیین تکلیف (عوامل یاد شده) با قشقایی ها آنهم با باسواد کردن آنها روشن نمیشد.
شما میفرمایید که (عوامل بالا) بهمن بیگی را پیدا کردند و مناسب چنین کاری تشخیص دادند در صورتیکه ایشان در بدو نوجوانی بهمراه خانواده در تبعید بودند. عوامل بالا (با حساسیتی که داشتند) باید عقلشان را از دست داده باشند که به چنین شخصی (با سابقه سیاسی خانوادگی) اعتماد کنند و این استحاله فرهنگی (بقول شما) را به او بسپارند.
بهمن بیگی تحت حمایت هیچکدام از عوامل فوق نبود بلکه نبوغ وهوشمندی فوق العاده و استعداد و سواد و مهمتر از همه هدف والای ایشان باعث شد که از فرصت ها بهترین و مناسبترین استفاده را جهت نیل به هدف انسانی خود نماید. بهمن بیگی از جمله کسانی نبود که دستور العمل فعالیتش را از پایتخت های شرق یا غرب در یافت نماید.
حتی قشقاییها و عشایرهم بدنبال بهمن بیگی نگشتند بلکه این بهمن بیگی بود که با کار ارزشمند خود عشایر ایران را شیفته خود نمود و باعث شد در مراسم تدفین ایشان اقشار مختلف از چهارگوشه کشور شرکت کنند و با او با چشمان اشکبار وداع نمایند.
توصیه میفرمایید که از بهمن بیگی قهرمان نسازیم (ایشان نه امامزاده بود نه قهرمان). آیا قهرمان بودن به حمایل کردن اسلحه وسبیل کلفت یا شرکت در جنگ و یا ورزشکار بودن است؟
به نظر من در تمامی زمینه ها میتوان قهرمانانی پیدا کرد از جمله در زمینه فعالیت فرهنگی. لذا بهمن بیگی از دید دوستدارانش تنها قهرمان فرهنگی عشایر ایران است که حداقل تاریخ عشایر تا کنون بخود دیده است.
در مورد (تساوی حقوق کرد و لر و بلوچ و ترک و......زن و مرد و احترام متقابل و...........) مثل آفتاب روشن است که خدمات بهمن بیگی باعث شد که جوانان عشایر باسواد شوند و با مفاهیم فوق آشنا گردند و در آن مسیر گام بردارند.
با فرض اینکه تمامی (عوامل ذکر شده) در کار بوده باشند وهمه گفته های شما هم صد در صد درست باشد انصافا باید به بهمن بیگی آفرین گفت که از امکانات عوامل فوق جهت پیشبرد هدف والای انسانی خود (باسواد کردن) استفاده بهینه نمود و سرافرازانه در دام و توطئه آنها گرفتار نشد. این قهرمانی نیست؟
در پایان سپاسگزاری از خدمات یک انسان فعال و پر کار و تعریف و تمجید از کارهای ارزشمند او اگر قهرمان سازی است بگذار باشد چه عیب دارد؟ فکر نمیکنم از نظر علمی و روانشناسی هم این قهرمانسازی عیب داشته باشد!

مراد نادری

 

هیچ نظری موجود نیست: