۱۳۹۴ آبان ۶, چهارشنبه

جوابیه به اعتراض سرکار خانم اهل فسا



با سلام، گرچه جناب سیاوش حیدری بزرگوار پاسخ مناسبی به خانمی (که گویا فرهنگی هم هستند) داده اند و به گفته آقای حیدری،  او از گفته خود اظهار ندامت کرده و عذرخواهی کرده است اما دلم نمی آید ساکت بمانم.
بهمن بیگی می فرماید:" وای به حال ملتی که امیرکبیر هایش را می کشد."
شرمندگی من نه به خاطر مخالفت سرکار خانم به برگزاری بزرگداشت برای استاد و یا نامگذاری خیابانی به نام ایشان است بلکه بیشتر شرمنده آنم که ایشان گویا فرهنگی هستند. وای به حال ملتی که معلمش این چنین فکر کند!  کاشکی ایشان یک بار مقاله طریق نجات استاد و یا نامه دراج عربی به کیهان ایمانی را مطالعه می کرد. شک ندارم اگر انصاف داشت داوطلبانه  از کار فرهنگی استعفا می داد و به کاری دیگر مشغول می شد که مناسب طرز تفکرش باشد.
یا ایشان نگاهی به ترکیب جمعیتی شهر محل سکونت خود می انداخت. امروزه در شهرهایی که همجوار عشایر هستند و حتی در مرکز استان فارس و حتی اصفهان، جمعیت قابل توجهی از عشایر ساکن شده اند و دانش آموختگان مکتب بهمن بیگی مصدر بسیاری از امور می باشند. شهرهایی مثل شهرضا، بروجن، دهاقان، فسا، جهرم و سمیرم و..... در بعضی از این شهرها حتی نسبت جمعیت شهری و عشایر تقریبا برابر است. گذر زمان این ترکیب را به نفع عشایر رقم خواهد زد اما مطمئن هستم خوشه چینان مکتب بهمن بیگی هرگز سخنان آن سرکار خانم را به زبان نخواهند راند چون در مکتب استاد شان صلح و صفا و مهر و وفا و اتحاد و دوستی و همزیستی را آموخته اند. متاسفانه در کلام این خانمِ فرهنگی علاوه بر رشک و حسد رگه هایی از نژادپرستی و آپارتاید به چشم می خورد! این دیدگاه کهنه است و حداقل در جوامع شهریِ متعلق است به حدود شصت سال پیش، عشایر به علت جهل و بی سوادی از بیشتر جوامع شهری همجوار می شنیدند اما امروزه در نتیجه برکات مکتب انسان ساز محمد بهمن بیگی، راهی که جوامع شهری در طول قرن ها طی نموده اند، عشایر ایران در طول سی سال پیمودند. هزاران پزشک، وکیل، مهندس، مدیر، ادیب، شاعر، هنرمند، فارغ تحصیل دانشگاهی و..... میزان بالای سطح باسوادی در جوامع عشایری از جوامع شهری (بدون اغراق) سبقت گرفته است. مسلم است که رشک عده ای انحصار طلب وکوته بین را به دنبال خواهد داشت.
من نگران بهمن بیگی و مکتب ایشان نیستم چون بهمن بیگی چهره ای فرا قومی و حتی فرا ملی هستند و مکتب ایشان مانا است. مقاله طریق نجات ایشان را می توان منشور تعلیم و تربیت جهانی دانست.
بهمن بیگی آفتابیست درخشان که لکه های ابر گذرا، مانع درخشش او نخواهند بود. ثروت مادی را می توان داد و پس گرفت اما علم و دانش پس از آموزش، پس گرفتنی نیست. باید نگران انحصار طلبی و کوته بینی بود.
درود بر مردان بزرگ چون بهمن بیگی و امیرکبیرو...


                                                                 مرادحاصل نادری دره شوری آبان ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست: