۱۳۹۲ بهمن ۲۷, یکشنبه

رمز توفیق بهمن بیگی (از دیدگاه پیشکسوتان تعلیمات عشایری ایران)




زمستان ۱۳۹۲ به همراه تعدادی از دوستانم، در یکی از پنجشنبه[1] ها در آرامگاه استاد بهمن بیگی حضور یافتم. دوستداران و ارادتمندان ایشان پروانه وار گِرد شمعِ مزارش می چرخیدند. هر کدام شعری و مقاله ای و یا خاطره ای را بیان می کردند. با صحنه زیبا و به یاد ماندنی رو به رو شدم. معلمی از شاگردان استاد، داستان "باران" را از حفظ اما با شور و هیجان عجین با عشق استادش، برای حضار قرائت کرد. همه تحت تاثیر قرار گرفتند و ضمن تشکر، ایشان را مورد تشویق قرار دادند.
 برای مشورت و تکمیل مطالب این کتاب، به شیراز رفته بودم. سینه این معلم قدر شناس را پر از عشقِ به او یافتم. از وی خواهش کردم آنچه که به نظرش دلیل یا دلایل موفقیت و محبوبیت بهمن بیگی است را برایم بنویسد و ارسال نماید. به وعده اش عمل کرد و مقاله زیر را برایم فرستاد. درست حدس زده بودم. قلبش مالامال از عشق بهمن بیگی است.
او مهندس کرم جعفری باغنوعی است. معلم دوره ۱۸ دانشسرای عشایری. وی ضمن معلمی، به تحصیلاتش ادامه می دهد و به درجه مهندسی اتومکانیک (تعمیر خودرو) نایل می گردد. ایشان بازنشسته است.
رموز موفقیت بهمن بیگی در پیشبرد آموزش عشایر
کار بهمن بیگی آنقدر شگفت انگیز است که گویندگان و نویسندگان، می بایست جامعه عشایری ایران را از ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، تعصبات قومی و قبیله ای، عدم بهداشت و درمان و... مورد غور و بررسی عالمانه قرار دهند تا زوایای این کار عظیم برای آیندگان روشن گردد. به حق باید گفت، کاری که بهمن بیگی انجام داد، نجات نسل های متوالی جامعه عشایری ایران از چنگال جهل و فقر و نادانی و ظلم بود.  
من مایلم بعضی عوامل موفقیت بهمن بیگی را مختصرا در این جا بیاورم. شاید که خوانندگان عزیز را مفید واقع شود.
۱. نبوغ و هوش سرشار بهمن بیگی را می توان به عنوان اولین دلیل موفقیت وی نام برد. او را به حق باید یکی از نوابغ روزگار ما به حساب آورد. همین نبوغ خدا دادی بود که موجب شد وی شرایط و اوضاع و احوال جامعه عشایری را به درستی بشناسد و چاره درد را نیز بیابد.
۲. عامل موثرِ بعدی در موفقیت بهمن بیگی عشایرزاده بودن او بود. او ایلی بود و در بین عشایر زندگی کرده و درد و رنج آنها را با گوشت و پوست خود لمس کرده بود. معنی فقر و نداری را می دانست. تاثیر بی سوادی، جهل، تعصب و درگیری های قومی در زندگی عشایر را با تمام وجود می دید و رنج می برد.
۳. بهمن بیگی، یک انسان به تمام معنی بود. او بسیار دلسوز و رقیق القلب بود. وی نمی توانست همنوعان خود را در فقر و فاقه ببیند و غم آنها را نخورد. این غمخواری، او را به فکر چاره انداخت.
۴. دولت مرکزی و پایتخت نشینان آن زمان به علت عدم شناختِ درست از مشکلات عدیده جامعه عشایری، تقریبا همیشه برخورد خشونت آمیز و تقابلِ قهرآمیز با ایلات و عشایر داشتند. بهمن بیگی با صبر و بردباری و تلاش شبانه روزی، با به نمایش گذاشتنِ پیشرفت های شگفت انگیز تعلیمات عشایر که نتیجه زحمات بی دریغ معلمین عشایری و مدیریت بی بدیل خودش بود، مسئولین را متقاعد کرد که راه حل مشکلات عشایر در این است که به جای تفنگ، قلم به دست بگیرند. او را عقیده بر این بود که کلیدِ حل مشکلات آنها در لابلای الفبا خفته است.
۵. عدم تبعیض و إعمال برابری یکی دیگر از علل موفیت بهمن بیگی است. افراد هوشمند و خردمند، خود را گرفتار حب و بغض ها نمی کنند. آنها هدف والای خدمت به بشریت را در سر می پرورند. بهمن بیگی یکی از این خردمندانِ هوشمند بود که فقیر و غنی، دوست و دشمن و سیاه و سفید از خدمات ارزشمند او بهره مند شدند. او گویی بارانی بود که بر گل و خار بارید.
۶. بهمن بیگیِ هوشمند و نابغه از فرصت های ایجاد شده، بهترین و بیشترین استفاده را جهت پیشبرد اهداف متعالی سواد آموزی و توسعه آموزش عشایر به عمل می آورد. او خود فرصت ایجاد می کرد. بخت بلند و اقبال نیک نیز تاثیر خود را می گذاشت.
۷. هر کارِ بزرگ، مخالفت ها و حسادتِ کج اندیشان را بر می انگیزد. کار بهمن بیگی نیز از این قاعده مستثنا نبود. اما او با قهر و غضب، با این مسئله برخورد نمی کرد بلکه با درایت و کیاست و به نرمی بر مخالفت ها فائق می آمد. او خوب می دانست که نور بر ظلمت غلبه خواهد کرد و چنین نیز شد.
۸. مدیریت قوی و خردمندانه بهمن بیگی یکی دیگر از رموز موفقیت وی بود. او شناخت دقیقی از جامعه عشایری داشت و می دانست از چه کسی برای چه کاری و در کجا استفاده نماید. معلمین موفق را در حضور جمع تشویق می نمود. برای کارهای بزرگ از افراد با تجربه و با انگیزه بهره می جست. بدون مصلحت اندیشی و پرده پوشی، افراد کم کار و متخلف را نیز سرزنش و تنبیه می کرد.
۹. بهمن بیگی رقعه دوز و مال اندوز نبود. او می توانست با امکاناتی که در اختیار داشت، قصر ها و باغ ها و املاک و دارایی فراوان و جاه و مقام  ظاهر فریب برای خود دست و پا کند اما با عشق به کار و انسان دوستی که در دل و اهداف بلندی که در سر داشت به همه آنها پشت کرد و به حداقل قانع شد. این هم دلیل دیگری برای موفقیتش بود.
۱۰. او تلاش می کرد مجموعه تحت مدیریتش چه از نظر مالی و چه از بابت مسائل اخلاقی به فساد آلوده نگردد. به جرأت می توان گفت مجموعه تعلیمات عشایر یکی از سالمترین و پاکترین مراکز آموزشی زمان خود بود و این ناشی از عِرق عشیره ای و فراست بهمن بیگی و همکارانش  بود.
۱۱. توجه به آداب و رسوم و سنت های مردمش همیشه از دغدغه های وی بود. با وجود هجوم فرهنگ بیگانه، او همیشه به سنت های اصیل مردمی پای بند بود.
۱۲. حافظه قوی باعث می شد تقریبا همه همکاران  خود را بخوبی شناخته و در حافظه خود داشته باشد و جذبه شخصی او سبب می گردید همکاران وی صمیمیت بیشتر نسبت به او، و جدیت بیشتر نسبت به کار از خود بروز دهند.
بهمن بیگی با این ویژه گی های منحصر به فرد، توانست جامعه عشایر را از جهل و بی سوادی نجات دهد. با سرازیر کردن میلیون ها بلکه میلیارد ها تومان به چرخه اقتصاد جامعه عشایر، آنها را از فقر و فلاکت و آوارگی نجات دهد. محاسن علم و دانش را برای فرزندان عشایر به ارمغان آورد. بدی ها و زشتی ها و ناروایی ها که نتیجه جهل و بیسوادی است را از مردمان پاک سرشت دور نماید و سعادت و نیک بختی را به نسل های متمادی عشایر ایران هدیه کند.
ای کاش فلورانس نایتینگل[2] ها، هلن کلر[3]ها و جبار باغچه بان [4]ها و.... زنده می بودند و این کار سترگِ پدرِ دانش عشایر ایران را می دیدند. کاری که بهمن بیگی کرد، یقینا با کار گاندی[5] و نلسون ماندلا[6] و آبرت شوایتسر[7] و ادیسون[8] برابری می کند. روحش شاد.
                                                  کرم جعفری باغنوعی



 پنجشنبه ها شاگردان و ارادتمندان استاد بر مزارش گرد می آیند و یادش را گرامی می دارند[1]
[2] بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن
[3] نویسنده نابینا و ناشنوای آمریکایی
[4] اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است
[5] رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها
[6] رهبر فقید آفریقای جنوبی
[7] پزشک، فیلسوف، و موسیقی‌دان آلمانی
[8] مخترع و بازرگان آمریکایی

هیچ نظری موجود نیست: