۱۳۹۲ اردیبهشت ۹, دوشنبه

ایسیگ عیال



نقش زنان در ایل
ایسیگ عیال
زنان ایل همپای مردان سخت ترین کار های ایلی را انجام میدادند. در بیشتر موارد زحمات و سختی هایی که زنان ایل متحمل میشدند سنگین تر بود.
زنان ضمن انجام وظیفه مادری و شوهرداری در سخت ترین شرایط  کار هایی مثل شیردوشی و فراوری محصولات لبنی (تهیه ماست-دوغ-کره-روغن-کشک- قره قوروت-پنیر و....) را نیز بر عهده داشتند.
کار طاقت فرسای جمع آوری هیزم و حمل آن به چادر را زنان زحمتکش ایل متحمل میشدند و مردان گاهی هیزم شکنی میکردند و گاهی هم شاخه خشکی را روی دوش به چادر می آوردند اما حمل پشته های هیزم بعهده زنان بود.
تهیه و تامین آب شرب(شیرین)  خانواده آن هم از مسافت های اکثرا دور از کار های روزمره زنان ایل بود.
چیدن پشم گوسفندان بعهده مردان بود اما کلیه مراحل بعدی (ریسندگی-رنگ آمیزی-بافت و....) را زنان ایل انجام میدادند.
زنان در بدترین و سخت ترین شرایط بدون کمترین امکانات زایمان میکردند و متاسفانه تعداد زیادی از آنها گرفتار (آل!) میشدند و جان خود را از دست میدادند و کاری هم از دست همسر بر نمی آمد.
تعصبات کور هم اغلب دامنگیر زنان ایل بود از جمله دختران پاک و مظلوم بدون اجازه پدر و مادر (بخصوص پدر) اجازه انتخاب همسر آینده خود را نداشتند. با تاسف مواردی هم دیده شده است که اگر دختری بدون اجازه آنها با جوانی که دوستش داشته (جبرا) ازدواج (غیر رسمی )کرده توسط خویشاوندان نزدیک به قتل رسیده است.
دختران مظلوم گاهی وجه المصالحه قرار می گرفتند بدین معنی که اگر در دعوای بین قبیله ای یا بین طایفه ای کسی کشته میشد دختری از خانواده قاتل را به ازدواج پسری از خانواده مقتول در می آوردند تا کینه ها برطرف و صلح بر قرار شود.
خلاصه در طول حیات ایل به نظر میرسد زحمات زنان ایل کمرشکن تر از زحمات مردان ایل بوده است وپدرسالاری بر خانواده های ایلی حاکم بوده است بجز موارد (نادر و استثنایی که زنان حاکم بوده اند)
گاهی هم زنانی بوده اند که بعلت از دست دادن زود هنگام همسر و یا دلایل دیگر سالار خانواده بوده اند و علاوه بر کارهای معمول خود نقش مرد خانواده را نیز به دوش میکشیدند. در چنین مواردی حتی فرزندان (اولاد ذکور) بنام مادرشان منتسب بودند. (حداقل دو مورد را بیاد دارم که پسران خانواده بجای انتساب به پدر به نام مادر منتسب بودند.)
البته بودند شیرزنانی که در جنگ های قبیله ای و طایفه ای و در تعاملات اجتماعی و رودر رویی با روسای طایفه ها و تیره ها و حتی ایلی نترس و رشید و ناطقی بنام بوده اند. اما در فرهنگ ایلی زنان با دید (ایسیگ عیال) نگریسته میشدند. در برابر مرد خانواده تسلیم محض بودند و استقلال چندانی نداشتند.
زنان بعلت رشد در دامان طبیعت اطلاعات مفیدی در مورد گل و گیاه داشتند و از خواص خوراکی و داروئی آنها بخوبی اطلاع داشتند. بودند زنانی که کار طبابت را نیز در کنار سایر کار هایشان انجام میدادند (مردان هم بی بهره نبودند.)
اینها همه گویای این واقعیت است که زنان ایل هیچ کمبود یا ضعف فیزیکی در مقایسه با مردان ایل نداشتند.
این بود گوشه ای از مظا لمی که زنان ایلمان خواسته و یا ناخواسته در جامعه ایلی با آن دست و پنجه نرم کرده اند.
می توان ریشه اصلی این تبعیض ها را در جهل و بیسوادی جستجو کرد.
خوشبختانه بعد از آنکه به همت استاد محمد بهمن بیگی چراغ سواد آموزی در ایل روشن شد و پسران و به دنبال آن دختران از نعمت سواد و آگاهی برخوردار شدند مردان و بخصوص زنان با حقوق حقه خود آشنا گردیدند این تبعیض ها رنگ باخت و از میزان تعصبات کور و خشک هم کاسته شد.
امروزه دختران استقلال بیشتری دارند و مردان هم از زیاده خواهی هایشان کاسته اند.
امیدوارم که با بالا رفتن سطح آگاهی و میزان تحصیلات و دانش اجتماعی مردان و زنان روزی برسد که زنان و مردان هرچه بیشتر با حقوق حقه خودشان آشنا گردند و حقوق یکدیگر را به رسمیت شناخته و در عمل به آن احترام بگذارند.

هیچ نظری موجود نیست: