۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

آنا دیلی بیر ملتین چرپینن اورگی دیر

زبان مادری

در طول تاریخ ملت های گوناگون جهت تعامل با یکدیگر زبان های خاص خود را به وجود آورده اند اما با گذشت زمان به علت ادغام بعضی ملت ها در ملت های مسلط به تدریج گویش به زبان مادری آن ها هم محدود و محدود تر و نهایتا از بین رفته است. از بین رفتن زبان یک ملت یعنی از بین رفتن هویت آن ملت یا قوم.
قشقایی ها هم با گذشت زمان به دلایل فراوان به تدریج زبان خود را ونتیجتا هویت خود را از دست میدهند.
در این مقاله من سعی میکنم علل این مسئله را در وسع سواد خودم مرور کرده و راه حل های موجود را در آستانه روز بین المللی زبان مادری (21 فوریه دوم اسفند) بیان کنم. امید میرود دوستان با نظرات ارزشمند خود مرا یاری دهند.
1-      مهمترین عامل تحلیل رفتن زبان ها  این است که ملت ها و اقوام به هر دلیلی نتوانند آزادانه به زبان خود بخوانند و بنویسند و آموزش ببینند. قشقایی ها تا آنجا که من اطلاع دارم هیچگاه چنین موسساتی را برای خود به زبان خود نداشته اند.
2-      قشقایی ها به صورت ایلی و کوچرو زندگی میکردند لذا از لحاظ  جمعیتی متمرکز بودند وکمتر احساس نیاز به یادگیری زبان دیگری داشتند . لذا تغییر شیوه زندگی آنها (به دلایل گوناگون) از کوچ نشینی به شهر نشینی باعث کمرنگ شدن گویش به زبان مادری گردیده است.
3-      رشد صنعت و تکنولژی باعث شد که آنها شغل اصلی خود (دامداری وصنایع دستی) را (بدرستی) مقرون به صرفه ندانند و به دنبال یافتن مشاغل پر درآمدتر زندگی ایلی را رها کرده و آواره شهر ها گردند.
4-      معدود افرادی در ایل قشقایی هستند که رسم الخط زبان خودشان را میدانند و در نوشتار خود (حتی در خانه) آنرا بکار میبرند لذا عدم آگاهی از حروف الفبا و شیوه نگارش آن یکی دیگر از عوامل از بین رفتن زبان مادری و هویت میشود (گرچه بعضی ها خط را یک نشانه و علامت نوشتاری میدانند و تغییر آنرا زیاد در تغییر هویت دخیل نمیدانند: (مثال ترکیه).
5-      تفرق و ادغام در شهر ها و برخورد کمتر با یکدیگر باعث شده که ما بیشتر اوقات خود را بالاجبار به زبان غالب صحبت کنیم و فرصت صحبت به زبان مادری را کمترداشته باشیم.
6-      فاجعه بارتر از همه آنکه بیشتر ما حتی در خانه و با فرزندان خود هم به زبان مادری حرف نمی زنیم وشاید گویش به زبان غالب را نوعی (ارزش) میدانیم. و حتی از فرزندانمان میخواهیم که به زبان دیگر صحبت کنند. و در مدرسه ویا محل کار هویت خودمان را مخفی میکنیم (غافل از اینکه هویت ما نقطه ننگینی در تاریخ خود جهت مخفی نمودن ندارد)
7-      استعمار از قدیم سعی داشته تا با ترویج جک های نا مربوط  ضمن ایجاد تفرقه احساس حقارت را در بین اقوام مختلف ترویج نماید و گاها خود ما با دامن زدن به آنها در این مسیر با آنها همگام شده ایم.

چه باید کرد؟

از آنجا که تاریخ به عقب برنمیگردد در رابطه با تغییر شیوه زندگی ظاهرا کاری از دست ما ساخته نیست.
اما ما میتوانیم نگارش زبان مادری را به هر طریق ممکن فرا بگیریم و به فرزندانمان یاد دهیم.
با افراد خانواده و فامیل و همزبانان خود به زبان مادری صحبت کنیم.
موسیقی خودمان را فراموش نکنیم و در ترویج و نگهداری آن بکوشیم
از شعرا و نویسندگانمان تجلیل به عمل آوریم و تاریخ ایلمان را مطالعه نماییم
جک های ملیتی را دامن نزنیم ( البته این به معنی تحریم لطیفه نیست. در لطیفه هایمان به قومیت یا ملتی توهین نکنیم)
این موارد در صورتی موثر خواهد بود که از خودمان شروع نماییم و با عمل خود زمینه انتقال آن را به فرزندانمان ونسل های بعدی فراهم نماییم.
در پایان  این موضوع را متذکر گردم که این موارد به منزله نفی زبان یا زبان های دیگر نیست و یادگیری هرزبانی (بخصوص زبان رسمی داخلی ویا رسمی ) بین المللی لازمه زندگی امروزی است.

مراد نادری

۱ نظر:

روح اله اشتری گفت...

بسیار عالی بود.
از نقطه نظر و دیدگاهتان باطرح مشکلات واز پس آن راهکارهای سنجیده ای که ارائه نمودید، بسیار دلنشین بود.
امید است تک تک ما قشقایی ها با بکار بستن این راهکارها وراهکارهای دیگر گامی بلند در راستای حفظ زبان و مهمتر از آن فرهنگ خود نماییم.
به نظر من آنانی که قشقایی بودن خود را به هر دلیلی مخفی می کنند از فقر فرهنگی بزرگی رنج می برند، اینگونه بودن شایسته ما نیست، ما میراث دار مردان و زنان بزرگی هستیم که نام هر یک از آنها بر قله های افتخار می درخشد، فرار کردن از اصل و ریشه خود نوعی از دست دادن هویت است...
من به نوبه خود در هر مکان و زمانی که نیاز به معرفی است، خود را قشقایی معرفی کرده ام.
امید به آن روز دارم که جاری کردن نام قشقایی بر زبان ها به سان گذشته نوعی غرور واحساس سربلندی برای تک تک قشقایی ها داشته باشد.