۱۳۹۳ اسفند ۹, شنبه

معرفی کتاب (رمز توفیق) توسط دکتر محمدرضا راشد محصل

معرفی کتاب (رمز توفیق) توسط دکتر محمدرضا راشد محصل، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی
نادری دره شوری، مرادحاصل، ۱۳۹۳، رمز توفیق ( نگاهی به رمز و راز موفقیت و محبوبیت محمد بهمن بیگی، نشر همارا ،شیراز، یک جلد، ۲۷۰ صفحه
((رمز توفیق)) اهدایی آقای محمد دره شوری، مدیر داخلی فرهنگسرای فردوسی چند روز پیش به دستم رسید. از آنجا که نام آشنایِ استاد بهمن بیگی از گذشته های دور و ابتدای شهرت او بودم و با افسانه هایی که پیرامون شخصیت این نادره مرد در ابتدا ساخته شد آشنایی داشتم، کتاب را تورقی کردم اما با خواندن یکی دو صفحه دریافتم که تورق ارضا کننده نیست. به خواندن و دقیق خواندن نیاز دارد. از این رو در سه روز گذشته تقریبا تمام کتاب را خواندم و به آقای نادری دره شوری دست مریزاد می گویم که خوب توانسته است نثر استاد (که شاید هم خویشاوند او بوده) را فراگیرد و همان عاطفه رقیق و توصیف دقیقی را که در (ایل من بخارای من) شاهد بودیم، انعکاس بخشد، آفرین!.
به نظرم بهمن بیگی یک پدیده نادر فرهنگی بود. نظریه پردازی بود که یک جریان مداوم فرهنگی را پی ریزی کرد که اگرچه الگو برداری ناقص هم شد اما آتشی است زیر خاکستر که هر وقت عاشقان علاقمندی بیابد شعله می کشد و شراره هایش آنچنان که او می خواست جهل سوز و روزافروز می شود.
کتاب به ارادتمندان استاد محمد بهمن بیگی تقدیم شده و از همکاری و مساعدت برخی از عزیزانی که مولف را یاری کرده اند و از شاگردان استاد بوده اند سپاسگزاری کرده و اختصاصا نام چند تن آمده است.
مولف از ایل قشقایی و طایفه دره شوری و تیره ندرلو می باشد که تحصیلات ابتدایی را در مدارس عشایری و دوران متوسطه را در شهرضا و اصفهان به پایان رسانیده است. در سال ۱۳۵۲ در دانشگاه شیراز در رشته اقتصاد پذیرفته شده و لیسانس گرفنه است (امرالله یوسفی ص۱۱)
به نظر او بهمن بیگی پیام آور محبت و همدلی بود که جنگ ها و نزاع های درون ایلی و برخورد حکومت ها با ایلات را تبدیل به محبت و دوستی کرد و همگان را در یک ایل بزرگ گرد آورد. ((و ایل بهمن بیگی، بزرگ ایلی بود که قشقایی و بویراحمد، خمسه و بختیاری، شاهسون و ایلامی، ترکمن و ممسنی و بلوچ و عرب را در دل خود جای داده بود.)) (رمز توفیق ص۳)
گفتم که او یک جریان به وجود آورد و به نظر او در این جریان (( تنها راه، باسواد کردن بچه ها و جوان ها بود. سواد تنها راه نجات است. بهترین داروی درد است به شرط آن که سواد و دانشی که می دهیم شجاعت و شهامت را از آنان نگیریم.)) ( بهمن بیگی، طلای شهامت، شیراز، انتشارات نوید، صص۱۲-۲۱۱)
و این همان شرط هایی است که در الگوبرداری های ناقص رعایت نمی شود. کار او با معیارهای روانشناسانه و برپایه جامعه شناسانه استوار بود. در مورد انتخاب دبیران دبیرستان عشایری ظرافت و دقت نظر عجیبی داشت ((بهترین، مشهورترین، شیک پوش ترین و سخنورترین دبیران برای تدریس در دبیرستان شبانه روزی عشایری برگزیده می شدند)) (رمز توفیق ص۱۲۶)
عشق و علاقه پیش شرط او و انگیزه همکارانش بود. از این جهت می توانست ادعا کند که ((امور آموزشی و اداری بیش از دو هزار دبستان عشایری منطقه را با عده معدودی کارمند و دفتردار اداره می کردم. در هیچ یک از مراکز عمده عشایری از قبیل فیروزآباد، یاسوج، کازرون، فسا و سمیرم دم و دستگاهی و دفتر و دستکی نداشتم)) (رمز توفیق ص۲۳۸)
به راستی هم چنین ویژگی هایی لازم است تا معضلات فرهنگی و اداری و غیر آنها را برعهده بگیرد و این گشایش ها از عهده کسی یا کسانی برمی آیدکه (( دلی پرامید و گام هایی استوار داشته باشند، وجودشان مملو از تلاش باشد، هدفی نجات بخش در سر، عشقی زبانه کش در بر، دلی چون شیر در سینه داشته باشند و از صبری چون ایوب برخوردار بوده و در مقابل ناملایمات مسیر به مانند کوه پابرجا بایستند. چنین کس جز بهمن بیگی عاشق که دیوانه عشق خود بود نمی توانست باشد. عشق به بیچارگان، به تعلیم و تربیت، عشق به انسانیت و عشق به عدالت داشت)) (رمز توفیق ص ۱۸۹، با تغییر)
به هرحال روان بهمن بیگی در انتظار کسانی است که این جریان را تداوم بخشند و شهامت و شجاعت را در جوانان تقویت کنند.
دکتر محمدرضا راشد محصل




۱۲/۴/۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست: