۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

جهانگیرخان قشقایی

جهانگیرخان قشقایی (۱۲۰۶ خورشیدی/۱۲۴۳ قمری - ۱۲۸۹ خ./۱۳۲۸ ق.) از مجتهدان شیعه بود. پدرش از طایفهٔ دره‌شوری ایل قشقائی و مادرش اهل دهاقان بود. او تا چهل‌سالگی، مانند دیگر مردم قشقائی، به دامداری و زندگی عشایری مشغول بود. اما در چهل‌سالگی، او که برای خرید از بازار اصفهان و تعمیر تار به آنجا رفته بود، علاقه‌مند به آموختن در حوزهٔ علمیهٔ اصفهان شد و پس از مدتی از مدرسان آن شد و تا آخر عمرش در آنجا ماند. او در علوم دینی، فلسفه و عرفان صاحبنظر بوده است.
دشمنی متحجران نسبت به فلسفه در زمان حکیم قشقایی به قدری زیاد بود که جلال‌الدین همایی می‌نویسد:
«مرحوم قشقایی فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع و بدنامی کفر و الحاد نجات داد. سهل است که چندان به این علم رونق بخشید که فقها و متشرعان نیز آشکارا با میل و علاقه روی به درس فلسفه نهادند؛ و آن را مایه فضل و مفاخرت می‌شمردند.»
حکیم و عارف بزرگ وار جهانگیرخان قشقایی، به سال 1243 ق در وردشت سمیرم چشم به جهان گشود. پدرش محمدخان، مردی با کمال و بزرگ منشْ از ایل قشقایی به شمار می رفت. آن حکیم فرزانه، در اوایل عمر چنسالی در همان زادگاهش به تحصیل پرداخت و قدری که از عمرش گذشت، به حرکت با طایفه روی آورد و در ایل قشقایی بیش تر به نواختن تار و شاهنامه خوانی مشغول بود. ولی از آن جا که استعداد، قابلیت و فطرتی پاک داشت، پس از آن که مدتی از عمرش گذشت، خواستار تحصیل شد و چون تحصیل با حرکت و همراهی ایل هم ساز نبود، از آن‌ها جدا شده و یک باره در اصفهان توقف کرد و به تحصیل علم و دانش مشغول شد.
در یکی از تابستان‌ها که ایل قشقایی به ییلاق سمیرم رفته بود، مرحوم جهانگیرخان نیز مانند سایر افراد ایل که برای خرید و فروش و رفع حوایج شخصی خود به اصفهان می رفتند، به اصفهان رفت و در ضمن می خواست تارش را هم که شکسته بود، تعمیر کند؛ ازاین رو از شخصی سراغ تارسازی را گرفت. آن مرد علاوه بر آن که او را راهنمایی کرد، به وی گفت: «برو علم و دانش بیاموز که بهترین کار است». این گفته آن شخص چنان تأثیری بر جهانگیرخان گذاشت که به یک باره از ایل خود جدا شده و در مدرسه صدر اصفهان حجره ای برای خود برگزید و به تحصیل علم و دانش و سیر و سلوک پرداخت و به مقام و منزلتی رسید که بزرگان از نقاط مختلف برای بهره بردن از محضرش راهی اصفهان می شدند.
علت اصلی گرایش حکیم قشقایی به عالم معنا و پرداختن به تحصیل علم و دانش، همان پاکی فطرت و صفای باطن بود. آری، اگر چه پس از راهنمایی آن شخص حکیم و ناصح که ایشان را به علم آموزی تشویق کرده بود، مرحوم قشقایی به گروه اهل علم و معرفت پیوست، ولی اگر فطرت پاک و روح حقیقت طلب، جهانگیرخان نبود، چنین تحولی در زندگی اش در چهل سالگی غیرقابل تصور بود؛ چون بسیارند سیاه دلانی که نه تنها امر به معروف بر دل تارشان اثر ندارد، بلکه برجانشان هم سنگینی می کند، ولی مرحوم قشقایی بلافاصله بعد از شنیدن نصیحت آن مرد تحت تأثیر قرار گرفته و به دنبال علم آموزی می رود.
پس از آن که حکیم قشقایی علوم مختلف را فراگرفت، بساط تعلیم و آموزش را در مدرسه صدر اصفهان گسترد و بزرگان از نقاط مختلفْ برای درک محضر او راهی اصفهان شدند. حکیم جهانگیرخان در زمینه حکمت و فلسفه، به ویژه فلسفه ملاصدرا صاحب نظر بود و در این زمینه، شاگردان بزرگی تربیت کرد. آن بزرگ وار روزهای پنجشنبه و جمعه، ریاضی و هیأت تدریس می کرد. و گاهی نیز به تدریس نهج البلاغه می پرداخت و آن را با حکمت در می آمیخت.
تدریس فقه و اصول ایشان هم بسیار مورد توجه طلاب قرار می گرفت. و خلاصه اینکه حکیم قشقایی در کلیه سطوح درسی حوزه و در رشته‌های مختلف به تدریس و تعلیم پرداخت و شاگردان بزرگی تربیت کرد.
[ویرایش] شاگردان حکیم قشقایی
برای روشن شدن تفاوت ارزشی زندگی حکیم قشقایی قبل و بعد از چهل سالگی، بهتر است به اثرات علمی آن بزرگ وار اشاره کنیم و آثار علمی ایشان، چیزی نیست جز شاگردانی که پروانه وار از شمع وجود آن حکیم فرزانه کسب فیض کرده و هر یک استادی فاضل شدند و هم چون چراغ هدایتی برای جویندگان علم و دانش نورافشانی کردند. از جمله این بزرگان، می توان به مرحوم آیت اللّه العظمی بروجردی مرجع بزرگ شیعه، مرحوم آقاضیاءالدین اراکی، حکیم و علامه بزرگ حاج آقا رحیم ارباب، حکیم میرزا محمدباقر امامی، آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی، آیت اللّه شیخ حسن علی اصفهانی، عارف بزرگوار میرزا محمد علی شاه آبادی، آیت اللّه سید حسن مدرس، علامه بزرگ وار میرزا محمد حسن نایینی و صدها عالم و عارف دیگر اشاره کرد.
همت بالای حکیم قشقایی قابل تدبر و تحسین است؛ زیرا این مرد الهی بعد از چهل سالگی که طبیعتا نیروی جوانی اش از کف رفته بود، به کسب علم و دانش روی آورد. در حقیقت توان دست یافتن به مراحل عالی علمی، در زمانی امکان پذیر است که انسان در بهار عمر و دوران نشاط زندگی باشد، ولی این بزرگ مردْ با همت عالی اش؛ این راه را پیمود و به مراتب عالی علم و دانش و سیر و سلوک دست یافت.
شاعر هم در این باره می گوید: همت بلنددار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند
[ویرایش] حکیم قشقایی در کلام بزرگان
استاد شهید مرتضی مطهری درباره شخصیت و جایگاه علمی و معنوی حکیم قشقایی چنین می نویسد: «مرحوم خان، علاوه بر مقام علمی و فلسفی، در متانت و وقار و انضباط اخلاقی و تقوا نمونه بوده است. تا آخر عمر در همان لباس عادی اول خود باقی بوده و فوق العاده مورد ارادت شاگردان و آشنایان بوده است.»
همچنین مرحوم شیخ عباس قمی مؤلف کتاب مفاتیح الجنان در احوالات این حکیم فرزانه چنین بیان می کند:
«حکیم قشقایی عالمی جلیل و فاضلی دانا بود که در علوم معقول و منقول و در عرفان به کمال رسیده بود. او در علم و عمل به جایی رسید که بزرگان از شهرهای دیگر به حوزه درسش می آمدند».
[ویرایش] اساتید حکیم قشقایی
بزرگ‌ترین استاد حکیم قشقایی، علامه محمد رضا قمشه ای بود که در زمینه حکمت و فلسفه سرآمد زمان خویش به شمار می آمد و مرحوم قشقایی از محضر او استفاده فراوانی برد تا این که خود نیز یکی از بزرگ‌ترین اساتید فلسفه در عصر خویش شد. ایشان در زمینه فقه و اصول از محضر اساتیدی چون حاج ملاحسین علی تویسرکانی، حاج شیخ محمدباقر نجفی و میرزا محمد حسن نجفی استفاده‌ها برد و نیز علم طب را از طبیب معروف اصفهان، آخوند ملاعبدالجواد خراسانی آموخت. از این رو ایشان علوم مختلف را در خود گرد آورد و پس از آن، در مدرسه صدر اصفهان بساط تعلیم و ارشاد گسترد و شاگردان بزرگی از خود به یادگار گذاشت.
مرحوم قشقایی دانشمندی بود که علم را به زیور عرفان و اخلاق آراسته و وجودش، منبع کمالات و فضایل اخلاقی بود. در دین استوار و ثابت قدم بود و در امور زندگی و برنامه‌های روزانه اش، کمال نظم و ترتیب را به کار برد. حاج آقا رحیم ارباب که یکی از شاگردان برجسته حکیم جهانگیرخان بود، درباره احوالات ایشان می نویسد: «حکیم قشقایی جامع حکمت و عرفان و معقول و منقول بود. ایشان بسیار خوش اخلاق و نسبت به طلاب بسیار مهربان و در تربیت آن‌ها کوشا بود».
جهانگیرخان قشقایی، پس از 85 سال عمر که در واقع 45 سال آن رابه تحصیل، تدریس گذراند، در شب سیزدهم ماه مبارک 
رمضان سال 1328 ق در اصفهان درگذشت

هیچ نظری موجود نیست: