۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

رادیو گرام(گرامافون)



تایستان 1343 بود و ایل در ییلاق مستقر شده بود. مدرسه عشایری هم دایر بود همزه به مدرسه میرفت.
همزه پدر خوبی داشت (روحش شاد مرحوم شده است) سواد نداشت اما از یک ملا بهتر حساب بلد بود و گاهی سریعتر از همزه جمع و منها و حتی ضرب و تقسیم را (ذهنی) انجام می داد. تنوع طلب و تجدد خواه بود. مرد ثروتمندی نبود از طبقه متوسط آنزمان بود خلاصه دستش به دهانش می رسید.
عموی بزرگ همزه بیشتر از پدرهمزه  به شهر میرفت (چوبدار بود با شهر بیشتر سرو کار داشت).
همزه عصر که از مدرسه برگشت با چیز عجیب جدیدی در خانه روبرو گشت. عموی همزه (به سفارش پدرهمزه) جعبه ای از شهر خریده و آورده بود جعبه ای قرمز رنگ و بیضی شکل (بعدا فهمید) به نام رادیو گرام.
عموی همزه صفحه ای را روی گرام گذاشت ودسته ای که سوزن ریزی در انتها داشت را روی صفحه قرار داد.جعبه شروع کرد به آواز خواندن. آنقدر آن صدا زیبا بود که همزه احساس کرد موهای سرش راست شده اند.همزه میگوید آن صدا هنوز در گوشش نجوا میکند و قسمتی از شعر آن موسیقی هنوز یادش هست که (آفتاب) خواننده پر آوازه و خوش صدای قشقایی در آنزمان اینچنین میخواند:
آچدوم آق اطاقینگ آقزینی
گردیم او ترکمنینگ قیزینی
اگیلدیم ائپدیم ایزینی
یادموش اویانماز اویانماز

۱ نظر:

دومان گفت...

سلام
واری جدید مطلبلری اوخودوم. چوخ خوشوم گلدی
حمزه خاطیره لری چو آنا بابام تعریف ائدیگی خاطیره لره بنگزه ییر. حمزه حتما چوخ باباسینی سئویرمیش. آللاه رحمت ائدسین...